چه تماشا دارد لذت گم شدن و …
سلام برتوکه گلویت ، بوسه گاه پیامبر بود. ای خلاصه فاطمه و علی! برما بتاب که در تیرگی خاک، بی آفتاب یاد تو ، پامال عبور روزهاییم و تنها عشق است که می تواند در تعریف تو ، قد راست کند.
هیچ سجاده ای باز نشد که نام تو را رمز عبور خود نکرد ، یاحسین !
خاک ِ تو ،آبروی سجده من است و آب ، با تولد تو ، در فرهنگ لغات دلم ، هم خانواده حسین شد .
آن که تو را زیارت کند هزار هزار درجه نزد خداوند به او عطا کنند ؛ چرا که باران مهرِ تو ، پوسته سخت دانه دل را می شکافد .
یا حسین !از قرن های آن سوی تقویم ، وقتی نوازشِ نور تو در رگهایمان جاری می شود ، چه تماشا دارد لذت گم شدن و غرق شدن در اسمت!
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی توباشم
به وقت صبح قیامت که سر زخاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم