(أفمنْ شرح الله صدره للإسلام فهو علي نورٍ من ربّه)[1]
1. حجاب طبيعت و پردهي تاريك ماده مانع از ادراك يا شهود عالم الاهي و ماوراي طبيعت است و تا زماني كه تار و پود اين پردهي آويخته شكافته نشود و كنار نرود، رسيدن به حقايق جهان هستي ميسر نيست.
2. گرچه نيل به تمام اسرار آفرينش و آگاهي به همهي حقايق بيكران مقدور بشر نيست، ولي به هر اندازه كه بتوان حجاب تاريك طبيعت را برطرف كرد، با همان نسبت آشنايي با حقايق عالم ميسور خواهد بود.
3. براي كنار رفتن حجاب و پردهي آويخته، دو عامل وجود دارد كه اجتماع آن ها نيز ممكن است؛ يكي با كوشش و پي گيري در شناخت آن و دست يازيدن و تلاش كردن و با رنج و بردباري پرده را به يك سو نهادن و ماوراي آن را فهميدن؛ ديگري آن كه با وزش نسيم ملايم حجاب برطرف شود، بدون آن كه رنجي تحمل شده يا كوششي مبذول شده باشد؛ «دولت آن است كه بي خون دل آيد به كنار».
4. پردهي تاريك جهان طبيعت يا از راه برهان و علم حصولي و كوشش
===========
[1]ـ سوره ي زمر، آيه ي 22.
++++++++++
***{سروش هدايت جلد1، صفحه 273}
محققانه به كنار مي رود و ماوراي آن معلوم مي شود يا از راه عرفان و علم حضوري و تهذيب نفس، از راه شرع و تزكيهي مؤمنانه؛
اگر نوري رسد از عالم جان
زفيض جذبه يا از عكس برهان
دلش با نور حق همراز گردد
وز آن راهي كه آمد بازگردد
زجذبه يا زبرهان يقيني
رهي يابد به ايمان حقيقي
5. كساني كه از شرح صدر برخوردارند، هم بر اثر موهبت هاي الاهي از نسيم قدسي بهره مند شده، در بيداري يا رؤياي صادق از اسرار عالم اطلاع پيدا مي كنند و هم بر اثر تحليل هاي عميق عقلي با آن آشنا مي شوند.
6. همان گونه كه شهود برخي از حقايق عالم جز از راه تهذيب نفس و تزكيهي جان، برابر برنامه هاي انبيا و ائمه اطهار (عليهم السلام) ميسر نيست، استدلال عقلي براي پاره اي از حقايق جهان نيز جز با تحليل عميقي كه منتهي به بديهي بالذات نشود، ممكن نيست. زيرا در قياس هاي خطابي همين كه به مقدمات ظني منتهي شد، اكتفا مي شود و نيز در قياس هاي جدلي همين كه به مقدمات مشهور رسيد، بسنده مي شود؛ ديگر نيازي به تحليل عميق ندارد، ولي در قياس هاي برهاني تا به مقدمات بديهي بالذات نرسد كه بين محمول و موضوع آن ها هيچ گونه واسطه اي نباشد، اكتفا نخواهد شد، بلكه همچنان تحليل عقلي ادامه دارد تا به مقدمات بديهي محض ختم شود.
7. انسان جامع در هر قياسي به شرايط همان قياس عمل مي كند، يعني در مسائل خطابي يا جدلي به شرايط قياس خطابي يا جدلي رفتار مي كند، ولي در مسائل برهاني شرايط قياس برهاني را نيز از ياد نخواهد برد و
++++++++++
***{سروش هدايت جلد1، صفحه 274}
آن را با ساير قياس ها خلط نمي كند، بلكه تمام اركان آن را دقيقاً رعايت خواهد كرد.
8. حكيم متألّه، شهيد شاهد، مرحوم مرتضي مطهري (رضوان اللهعليه) از شرح صدري برخوردار بود كه هم نسبت به شهود حضوري او در پاره اي از حقايق، شهيد صادق است، هم نسبت به تحليل فلسفي و ادراك حصولي، او شاهدي عادل است.
سيرهي علمي شهيد مرتضي مطهري (رحمه الله)
9. شهيد زنده ياد مرحوم مطهري از شرح صدري برخوردار بود كه حريم هر يك از مراحل احساس و تخيّل و تعقّل را آن چنان در نظر داشت كه به ديگري آسيبي نرسد؛ آن چه را كه با تحليل عقلي مي انديشيد، مي توانست با بيان ساده يا بنان رسا به مرحلهي احساس تنزل دهد تا شنونده يا خواننده را از راه درست به مقام تعقّل راهنمايي كند و ترقي دهد.
10. حضورش در جلسهي خصوصي درس استاد عاليمقام علامهي طباطبايي (قدّسسرّه) فروغ تازه و نبوغ خاصي را به همراه داشت كه مايهي افاضهي بيش تر و پايهي افادهي فراوان تر حضرت استاد علامه بود؛ (فَسالتْ أودية بِقَدَرِها).[1]
11. رسالت تدريس در دو پايگاه مهم فكري را چنان ادا كرد كه هم طلاب حوزهي علميه را شيفتهي مكتبش ساخت، هم دانشجويان دانشگاه را
===========
[1]ـ سوره ي رعد، آيه 17.
++++++++++
***{سروش هدايت جلد1، صفحه 275}
مشتاق محضرش كرد.
12. سرانجام امانت شهادت در راه خداوند را چنان به دوش جان كشيد كه هم اكنون حىّ مَرْزوق عِنْد الله رَحِمَه الله يوْم وُلد ويوْم قُتل فى سبيل الله ويوْم يُبعث حيّاً.
منبع:سروش هدایت ج۱
معرفي اجمالي از سيرهي شهيد مطهري (آیت الله جوادی آملی)