١-خود را مدیون اسلام و انقلاب می داند.
✅ ٢-مومن به انقلاب و مبانی آن است.
✅ ٣-به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است.
✅ ٤-دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است.
✅ ٥-معتقد به آرمان های انقلاب است.
✅ ٦-مبانی جمهوری اسلامی را می داند.
✅ ٧-خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی) آماده می کند.
✅ ٨-پیشتاز حرکت های انقلابی است و در راه تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ثابت قدم است.
✅ ١٠-در صف اول دفاع از آرمان ها وارزش های انقلابی حضور دارد.
✅ ١١-رابطه خود را با امام و آرمان هایش پیوسته حفظ می کند.
✅ ١٢-معتقد به استقلال فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.
✅ ١٣-خودش را برای مسئولیت های بزرگ اماده می کند.
✅ ١٤-بدنبال کسب آگاهی سیاسی و بصیرت است.
✅ ١٥-تاریخ معاصر را خوب می داند.
✅ ١٦-نسبت به دشمنی های دشمنان حساس، خروشناک است.
✅ ١٧-بدنبال کسب علم ودانش است.
✅ ١٨-نسبت به محیط پیرامونی خود حساس ، فعال و اثر گذار است.
✅ ١٩-بدنبال وحدت و هم افزایی در جامعه است.
✅ ٢٠-کار وتفکراتش اسلامی و انقلابی است.
✅ ٢١-با اطرافیان خود مجادله احسن دارد.
✅ ٢٢-خوش بین به فرهنگی اسلامی است.
✅ ٢٣-خوش روحیه است.
✅ ٢٤-باهوش است و نمی گذارد بنام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند.
✅ ٢٥-امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه شرعی وانقلابی خود می داند.
✅ ٢٦-اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار می دهد.
✅ ٢٧-پر انگیزه و مطالبه گر است.
✅ ٢٨-پايبند به تعلقات معنوی، خانوادگی ومیهنی است.
✅ ٢٩-با منطق محکم از مسئولین انتقاد می کند.
✅ ٣٠-نظام سلطه را با همه ابعاد و لایه هایش می شناسد.
✅ ٣١-مقید به کار تشکیلاتی است.
✅ ٣٢-قانون گراست.
✅ ٣٣-دلش نورانی است.
✅ ٣٤-رابطه قلبی ومعنوی خود را با خداوند تقویت می کند.
✅ ٣٥-اهل قرآن است.
✅ ٣٦-اهل دعا و مناجات با خداست.
✅ ٣٧-اهل اعتکاف است.
✅ ٣٨-میانه رو است؛ افراط وتفریط نمی کند.
✅ ٣٩-از طعن و بدگویی دیگران نمی هراسد.
✅ ٤٠-عدالت خواه است
موضوع: "آفرینش انار و"
١-خود را مدیون اسلام و انقلاب می داند.
✅ ٢-مومن به انقلاب و مبانی آن است.
✅ ٣-به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است.
✅ ٤-دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است.
✅ ٥-معتقد به آرمان های انقلاب است.
✅ ٦-مبانی جمهوری اسلامی را می داند.
✅ ٧-خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی) آماده می کند.
✅ ٨-پیشتاز حرکت های انقلابی است و در راه تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ثابت قدم است.
✅ ١٠-در صف اول دفاع از آرمان ها وارزش های انقلابی حضور دارد.
✅ ١١-رابطه خود را با امام و آرمان هایش پیوسته حفظ می کند.
✅ ١٢-معتقد به استقلال فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.
✅ ١٣-خودش را برای مسئولیت های بزرگ اماده می کند.
✅ ١٤-بدنبال کسب آگاهی سیاسی و بصیرت است.
✅ ١٥-تاریخ معاصر را خوب می داند.
✅ ١٦-نسبت به دشمنی های دشمنان حساس، خروشناک است.
✅ ١٧-بدنبال کسب علم ودانش است.
✅ ١٨-نسبت به محیط پیرامونی خود حساس ، فعال و اثر گذار است.
✅ ١٩-بدنبال وحدت و هم افزایی در جامعه است.
✅ ٢٠-کار وتفکراتش اسلامی و انقلابی است.
✅ ٢١-با اطرافیان خود مجادله احسن دارد.
✅ ٢٢-خوش بین به فرهنگی اسلامی است.
✅ ٢٣-خوش روحیه است.
✅ ٢٤-باهوش است و نمی گذارد بنام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند.
✅ ٢٥-امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه شرعی وانقلابی خود می داند.
✅ ٢٦-اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار می دهد.
✅ ٢٧-پر انگیزه و مطالبه گر است.
✅ ٢٨-پايبند به تعلقات معنوی، خانوادگی ومیهنی است.
✅ ٢٩-با منطق محکم از مسئولین انتقاد می کند.
✅ ٣٠-نظام سلطه را با همه ابعاد و لایه هایش می شناسد.
✅ ٣١-مقید به کار تشکیلاتی است.
✅ ٣٢-قانون گراست.
✅ ٣٣-دلش نورانی است.
✅ ٣٤-رابطه قلبی ومعنوی خود را با خداوند تقویت می کند.
✅ ٣٥-اهل قرآن است.
✅ ٣٦-اهل دعا و مناجات با خداست.
✅ ٣٧-اهل اعتکاف است.
✅ ٣٨-میانه رو است؛ افراط وتفریط نمی کند.
✅ ٣٩-از طعن و بدگویی دیگران نمی هراسد.
✅ ٤٠-عدالت خواه است
شیوه ی زندگی زنبور عسل
امروزه زنبور عسل شناخته ترین حشره از نظر علمی و اقتصادی است زیرا در حالیکه تنها حشره ای است که به وسیله انسان اهلی و برای تهیه عسل پرورش داده میشود ؛ بررسی زندگی آن از جنبه های مختلف در تمام مراحل تاریخ به صورت یک منبع غنی از نظر پدیده های بیولوژیک بوده است۰ در طبیعت و مخصوصا جنگلها و کوهستانها ؛ زنبور عسل معمولا تنه تو خالی درختها و شکاف سنگها را برای زندگی خود انتخاب میکند و در آن لانه هایی بنام کندو مرکب از شانهای عمودی از موم میسازد ۰
زندگی اجتماعی در زنبوران عسل:
امروزه زنبور عسل شناخته ترین حشره از نظر علمی و اقتصادی است زیرا در حالیکه تنها حشره ای است که به وسیله انسان اهلی و برای تهیه عسل پرورش داده میشود ؛ بررسی زندگی آن از جنبه های مختلف در تمام مراحل تاریخ به صورت یک منبع غنی از نظر پدیده های بیولوژیک بوده است۰ در طبیعت و مخصوصا جنگلها و کوهستانها ؛ زنبور عسل معمولا تنه تو خالی درختها و شکاف سنگها را برای زندگی خود انتخاب میکند و در آن لانه هایی بنام کندو مرکب از شانهای عمودی از موم میسازد ۰ هر شان در دو سطح خود از حجره های متعدد و شش گوش بطور منظم تشکیل شده است که در داخل آنها عسل و گرده ذخیره می شودو نیز در بعضی از حجره ها تخم گذاری می گردد و لاروها و شفیره ها در داخل آنها پرورش داده میشوند۰ کندوی زنبور عسل یک اجتماع تک ماده ای است و در هر کندو از هر ده هزار تا صد هزار زنبوری که در آن زندگی میکنند فقط یک زنبور بارور بنام ملکه و درحدود هفتصد زنبور نر و بقیه کارگر میباشند۰
در کلنی زنبور عسل روابط ملکه ؛ نر و کارگر از نظر پدیده های تبادل غذایی ؛ تقسیم کار و غیره فو ق العاده جالب توجه است۰ کارگرها هرگز تخم نمیگذارند و تمام کارهای کندو را انجام می دهند ۰ جمع آوری گرده و نوش از روی گلها ؛ تهیه عسل و موم ؛تهیه شان ؛ مواظبت از لاروها ؛ غذا دادن به ملکه و نرها و لاروها ؛ دفاع از کندو و تهویه و تمیز کردن آن ؛ همه این کارها به عهده کارگر است ۰ کارگرها در بهار فعالیت خود را با پرواز روی گلها و جمع آوری گرده و نوش و ذخیره آن در کندو شروع می کنند و این کار در تمام بهار و تابستان ادامه میابد۰ در کلنی زنبور عسل ؛ کارگر یک فرد اجتماعی منظم و تربیت شده ای است که در مدت ۵ هفته از زندگی فعال خود به ترتیب وظایف معین و مشخصی را در اداره کندو بعهده می گیرد مثلا کارگرهای جوان در سه روز اول زندگی خود فقط به تمیز کردن حجره های خالی شان می پردازند ۰ فضولات ؛ پوست لاروی و باقیمانده مواد غذایی را خارج میکنندو این حجره هارا برای پذیرفتن تخم های جدید آماده میسازند۰ از روز چهارم این کارگرها شغل پرستاری را بعهده می گیرند ولی در این کار ابتدا فقط به دادن عسل و گرده به لاروهای کامل اکتفا می کنند زیرا غدد گلویی آنها فقط از روز ششم شروع به ترشح ژله رویال ( Gele Royale ) می کنند و در این موقع کارگرها آماده غذا دادن به لاروهای جوان می شوند ۰ روز دهم کارگرها برای اولین بار از کندو خارج میشوند و به یک پرواز کوتاه جهت یابی می پردازند و بعد دو باره و برای ده روز دیگر به داخل کندو برمی گردند و مجددا به کارهای کندو می پردازند ولی این بار به علت از کار افتادن غدد گلویی پرستاری لاروها را کنار می گذارندو کار انبار کردن عسل و گرده (پولن= pollen ) را در حجره های خالی به عهده می گیرند ولی بعد از چند روز با رشد غدد شکمی ترشح کننده موم به ساختمان حجره های جدید و توسعه کندو می پردازند و نیز در ضمن این کار بعضی از افراد در جلوی سوراخ خروجی کندو وظیفه محافظت کندو را به عهده می گیرند و این آخرین مرحله از فعالیت آنها در داخل کندو است زیرا به زودی کار جمع آوری نوش و گرده را شروع میکنند و به این منظور به پروازهای بزرگ از گلی به گل دیگر می پردازند ۰ کار جمع آوری و آوردن غذا و آب بوسیله کارگرها و ذخیره کردن آن در کندو از سه تا چهار هفته طول می کشد ۰
وجود ملکه های جوان در کندو برای ملکه مادر خوش آیند نیست و از این جهت ملکه همیشه در جستجوی این افراد و از بین بردن آنها می باشد ولی در مواقع ضروری از نظر تکثیر کندو ، کارگرها از این تصادم جلوگیری می کنند و ملکه های جوان را در حمایت خود قرار می دهند و در این صورت ملکه مادر جای خود را به ملکه های جوان می دهد و باتفاق تعدادی از کارگرها و نرها کندو را ترک می کنند ۰ بنا براین ملکه در اجتماع زنبور عسل بر خلاف اکثر زنبورهای وحشی ماده موسس نیست و کندو یک اجتماع دائمی است که در فواصل معین تکثیر پیدا میکند و دسته ای از افراد آن تحت غریزه خاصی و بدنبال ملکه از کندو خارج می شوند و در حالیکه به آن می چسبند و از هم متفرق نمی شوند ، در تهیه لانه دیگری بر می آیند ۰ چنین دسته زنبور را بچه کندو یا بره کندو می نامند ۰ طی زمستان زنبورها عموما در مرکز کندو جمع می شوند و به استراحت می پردازند و در این مدت از عسلی که در طول بهار و تابستان ذخیره شده است تغذیه می کنند ۰ در مناطق سرد سیر و زمستان کندوها را باید از سرما و یخبندان محفوظ داشت و در صورت کمی ذخیره داخل آن ، مقداری شیره قند برای تغذیه زنبورها قرار داد۰
20 حقیقت شگفت انگیز در مورد زنبور عسل
اگر زنبورعسل از روی زمین محو شود انسان بیشتر از 4 سال وقت برای زندگی کردن ندارد! با خواندن 20 مورد زیر با این حشره هستی بخش بیشتر آشنا شوید….
زنبورهای عسل برای میلیون ها سال ساکن کره زمین هستند
2-زنبورهای عسل دوست طبیعت هستند و خاصیت گرده افشانی مهمترین عملکرد آنها می باشد
3-تنها حشره ای هست که غذایی درست می کند که توسط انسان خورده می شود
4-عسل تولیدی زنبورعسل تنها ماده ای است که تمام مواد لازم برای ادامه حیات را در بردارد شامل کربوهیدرات، آنزیم ها، مواد معدنی، ویتامین ها و آب. و تنها غذایی است که دارای آنتی اکسیدان پینوسمبرین (pinocembrin) است که این آنتی اکسیدان به بهبود عملکرد مغز کمک می کند.
5- زنبور عسل دارای 6 پا، دو چشم مختلط که هرکدام حاوی هزاران لنز کوچک هست، 3 چشم ساده در بالای سر، 2 جفت بال، شکم و محل نگهداری شهد می باشد.
6-بالهای زنبور عسل به طور باورنکردنی سریع به هم می خورند؛ تقریبا 200 ضربه در هر ثانیه! و اینطوری صدای وزوز دلنشین( البته دلنشین برای زنبورداران) به وجود می آید.
7- هر زنبور عسل در هربار پرواز به خارج کندو بین 50 تا 100 گل را بازدید می کند. و در هروز حدود 10 بار به بیرون کندو پرواز می کند.
8- یک کندوی زنبور عسل تقریبا شامل 20000 تا 60000 زنبور عسل و یک ملکه است زنبورهای کارگر ماده هستند و در فصل کار بیشتر از 6 هفته عمر نمی کنند و تمام کارها را انجام می دهند.
9-ملکه زنبور عسل تا 5 سال عمر می کند و تنها زنبوری است که تخم می گذارد. در فصل تابستان که نیاز است کندو قدترتمند باشد ملکه روزانه 2500 تخم می گذارد.
10- زنبورهای نر بزرگتر از زنبورهای کارگر هستند و به جز جفت گیری هیچ کار دیگری نمی توانند بکنند حتی غذاخوردن!
11- هر کندوی زنبور عسل بوی مخصوص به خود دارد که به عنوان عامل شناسایی اعضا کندو به کار می رود.
12- تنها زنبورهای کارگر درهنگام احساس خطر نیش می زنند و البته خودشان نیز میمیرند. ملکه هم نیش دارد اما معمولا نیش نمی زند.
13- تقریبا نیش 1100 زنبور عسل برای انسان کشنده است.
14- اعضای یک کندو با نوعی رقص با هم ارتباط برقرار می کنند.
15- مغز زنبور عسل بیضی شکل و به اندازه کنجد هست ولی اما قابلیت ویژه ای برای یادگیری و به یاد آوری دارد و می تواند مسافتی را که طی کرده است محاسبه کند و منابع گل را به خاطر بسپارد.
16- 28 گرم عسل کافی است تا زنبورعسل بتواند دور کره زمین را پرواز کند
17- یک کندوی زنبور عسل برای جمع آوری یک کیلوگرم عسل مسافتی معادل با 3 برابر دور کره زمین را طی می کند.
18-یک زنبور کارگر در طول عمر خود حدود 1 قاشق چایخوری عسل تولید می کند.
19- یک زنبورعسل می تواند به طور پیوسته شش مایل مسافت را با سرعت 15 مایل در ساعت طی کند.
20- قدرت بویایی زنبور عسل اینقدر قوی است که می تواند بین صدها نوع شهد گلهای مختلف تفاوت قایل شود و از چند متر آن طرف تر تشخیص می دهد کدام گل شهد دارد و کدام گرده.
هر چه شما بیشتر درمورد این حشره مفید و محصولات بی نظیر آن بدانید بیشتر این مخلوق و خالق آن را تحسین می کنید. زنبور عسل در یک جامعه بسیار منظم تمام تلاشش را می کند تا وظایفش را به بهترین شکل انجام دهد. و یکی از محصولات آن عسل هست که خداوند از آن تعبیر به شفا کرده است.
سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی در بدو بازگشت به ایران در بهشت زهرا(س) تهران
عنوان: غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
تاریخ: ۱۳۵۷/۱۱/۱۲
محل: تهران، بهشت زهرا
موضوع: غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
مناسبت: بازگشت به ایران پس از دوران تبعید
حضار: میلیونها نفراز مردم تهران و شهرهای مختلف ایران
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
تشکر و تسلیت
ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهدۀ این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض میکنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض میکنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست دادهاند تسلیت عرض میکنم.
رژیم سلطنتی مغایر عقل و قانون
خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبتها برای چه به این ملت وارد شد. مگر این ملت چه میگفت و چه میگوید که از آن وقتی که صدای ملت درآمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همۀ اینها ادامه دارد. ملت ما چه میگفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایهگذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهایی که در سن من هستند میدانند و دیدهاند که مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس مؤسسان. مجلس مؤسسان را با زور سرنیزه تأسیس کردند، و با زورْ وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضا شاه رأی سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض میکنیم که یک ملتی تمامشان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رأی دادند ـ ولو تمامشان ـ به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی[است؟]ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین میکند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق ـ فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه ـ نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطۀ یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همۀ ملت هم ـ ما فرض کنیم که ـ رأی مثبت دادند اما رأی مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر و آن سلاطینی که بعدها میآیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.
رژیم پهلوی، تحمیلی و غیر قانونی
ملت در صد سال پیش از این، صد و پنجاه سال پیش از این ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ما را نداشته است که سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض میکنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد ما فرض میکنیم که به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این میشود که ـ بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد ـ فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان ـ بلکه الاّ بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها ـ ادراک آن وقت را نکردهاند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیرقانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا میکنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آن وقت درست کرده بودند و مجلس مؤسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان میگوید که ما نمیخواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رأی دادند به اینکه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژیم سلطنتی را نمیخواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.
دولتهای دست نشانده و مجالس فرمایشی
حالا میآییم سراغ دولتهایی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلسهایی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت ـ الاّ بعض از زمانها آن هم نسبت به بعض از وکلا ـ مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا! شما الآن اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست ـ چه مجلس شورا و چه مجلس سنا ـ و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سؤال میکنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند ـ چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا ـ شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید؟ اکثر این مردم میشناسند این افرادی را که به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس مجلسِ غیرقانونی است. بنابراین اینهایی که در مجلس نشستهاند و مال ملت را گرفتهاند به عنوان اینکه حقوق هر … وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهایی هم که در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند.
و اما دولتی که ناشی میشود از یک شاهی که خودش و پدرش غیرقانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلایی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضا خان میگفتند که این سلطنت را ما نمیخواهیم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم میگویند که ما این وکلا را غیرقانونی میدانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی میدانیم، این دولت را غیرقانونی میدانیم. آیا کسی که خودش از ناحیۀ مجلس، از ناحیۀ مجلس سنا، از ناحیۀ شاه منصوب است، و همۀ آنها غیرقانونی هستند، میشود که قانونی باشد؟ ما میگوییم که شما غیرقانونی هستید باید بروید. ما اعلام میکنیم که الآن دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی میکند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است! خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است؛ حالا چه شده است که میگوید من قانونی هستم؟! این مجلس غیرقانونی است؛ از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را میدهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزۀ انتخابیهاش، در حوزۀ انتخابیه از مردم سؤال میکنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است. بنابراین آیا ملتی که فریاد میکند که ما این دولتمان، این شاهمان، این مجلسمان برخلاف قوانین است، و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشتمان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟
فساد و ویرانی به نام اصلاح و ترقی
من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث … رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همۀ مردم، نه یک دولت این کار را میتواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را میتوانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمیتوانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما میخواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما میخواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست کردند. اصلاحات ارضیشان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را. تخممرغ از او بیاوریم، یا از اسرائیل که دست نشاندۀ امریکاست بیاوریم.
بنابراین کارهایی که این آدم کرده به عنوان «اصلاح»، این کارها خودش اِفساد بوده است! قضیۀ «اصلاحات ارضی» یک لطمهای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛ مگر همۀ ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سالهایی بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ ما را این[شاه]عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن هم با این[فشار]ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.
این آدم به واسطۀ نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده. تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیوش ـ بسیاریاش ـ فحشاست. مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست. اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتاب فروشی است، مراکز فساد دیگر اِلی ماشاءاللّه است. برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کیْ مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت ـ خصوصاً در ایران ـ مرکز[عظیمی]که باید از آن استفادۀ تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما میدانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیدهاند. و همین طور سایر این[مراکز]. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همۀ معنا خیانت کردهاند به مملکت ما.
فریاد از دست شاه و امریکا
و اما نفت ما. تمام نفت ما را به غیر دادند! به امریکا و غیر از امریکا دادند. آنی که به امریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، یک اسلحههایی برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا! ما هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم! امریکا با این حیله، که این مرد[۱]هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما[ربود]و برای خودش در عوض، پایگاه درست کرد. یعنی اسلحههایی آورده اینجا که ارتش ما نمیتواند این اسلحه را استعمال بکند؛ باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناسهای آنها باشند. این هم از ناحیۀ نفت، که این نفت ما را اگر چند سال دیگر ـ خدای نخواسته ـ این[شخص]
عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعتمان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد میکنیم از دست این، برای این است. خونهای جوانهای ما برای این جهات ریخته شده؛ برای اینکه آزادی میخواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب میتوانست حرف بزند، نه اهل منبر میتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت میتوانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را میتوانستند ادامه بدهند. و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود. و الآن هم باز نیمۀ حشاشۀ[۲]او که باقی است، نیمۀ حشاشۀ این اختناق هم باقی است. ما میگوییم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم ـ تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهند، اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند، و ما آنها را محاکمه میکنیم.
تعیین دولت با پشتیبانی ملت
من دولت تعیین میکنم! من تو دهن این دولت میزنم! من دولت تعیین میکنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم! من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد[۳]… این آقا[۴]که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که میآورند توی خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم میکنند، از این حرفها هم میزنند. لکن ملت این است، این[۵]ملت است.
میگوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمیشود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود. تو غیر قانونی هستی! دولتی که ما میگوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است؛ متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این آدم! و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دستهای از اشرار، این ملت را قتلعام کند.
هشدار به ملت ایران
ما تا هستیم نمیگذاریم اینها سلطه پیدا کنند. ما نمیگذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلمهای سابق. ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد. اینها میخواهند او را برگردانند. بیدار باشید! ای مردم، بیدار باشید! نقشه دارند میکشند. ستاد درست کرده مردکه[۶]در آن جایی که هستش؛ روابط دارند درست میکنند. میخواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد، و همۀ هستی ما به کام امریکا برود. ما نخواهیم گذاشت؛ تا جان داریم نخواهیم گذاشت.
و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ شما را خواستار هستم. و من عرض میکنم بر همۀ ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که اینها ساقط بشوند؛ و ما به واسطۀ آرای مردم، مجلس سنا[۷]درست بکنیم؛ و دولت اول را ـ دولت دائمی را ـ تعیین بکنیم.
اندرز و اتمام حجت به ارتش
و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که میکنم این است که ما میخواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت میکشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، میخواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمیخواهید، آقای سرلشکر، شما نمیخواهید مستقل باشید؟ شما میخواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت میکنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت میگوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید ـ ما برای خاطر شما این حرف را میزنیم ـ شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما میخواهیم مستقل باشیم، ما نمیخواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را میزنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا میگویید من باید مستقل باشم! ما میخواهیم تو آقا باشی.
قدرشناسی از نظامیان پیوسته به ملت
و اما تشکر میکنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت. اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را، اینها حفظ کردند. این درجهدارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی ـ اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند؛ و همین طور آنهایی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت کردند. ما از آنها تشکر میکنیم و به اینهایی که متصل نشدند میگوییم که متصل بشوید به اینها. اسلام برای شما بهتر از کفر است؛ ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما میگوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید. رها بکنید این را. خیال نکنید که اگر رها کردید، ما میآییم شما را به دار میزنیم! این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کردهاند؛ و الاّ این همافرها و این درجهدارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ میکنیم. و ما میخواهیم که مملکتْ مملکت قوی باشد. ما میخواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمیخواهیم نظام را به هم بزنیم. ما میخواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظامِ ناشی از ملت در خدمت ملت؛ نه نظامی که دیگران سرپرستیاش بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.
مقصود من از مجلس «سنا» مجلس «مؤسسان» بود نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است! همیشه بوده!
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
سخنان برگزیده مقام معظّم رهبری درباره انقلاب
برگزیدهای از بیانات مقام معظّم رهبری _ مدّ ظلّه _ درباره پیروزی انقلاب اسلامی در زیر آمده است.
فجر سعادت ملل اسلامی
دهه مبارکه فجر، حقیقتاً فجر سعادت این ملّت بزرگ و بلکه فجر سعادت ملّتهای اسلامی است.1
فرصت تاریخی
دهه فجر برای کشور ما یک فرصت تاریخی بود و ملّت ما را از یک حصار بسیار خطرناک خارج کرد. تا وقتی یک ملّت در حصار استبداد یک حکومت وابسته و فاسد و ضدّ مردم و ضدّ فرهنگ و دین قرار دارد، هیچ چیز زیبا و مطلوبی که زندگی آنها را از لحاظ مادّی و معنوی اعتلاء بخشد و پیش ببرد، نمیتواند در بین آنها پا بگیرد.2
ایّام فجر
دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست.3
عزّت ایران و اسلام
عزّت ایران و ایرانی، بلکه عزّت اسلام و مسلمین، در این دهه، به دست ملّت مقاوم و شجاع و قهرمان ایران پایهگذاری شد.4
انتقال دهه فجر
با شروع دهه فجر، خاطرات این ملّت از این بیست سال گذشته تکرار میشود و چقدر خوب است که این خاطرات و این حوادث، بهوسیله آگاهان، موبهمو به نسل جدید منعکس شود.5
22 بهمن
بیست و دوی بهمن متعلق به ملّت ایران است، متعلّق به امام بزرگوار است ، متعلق به شهداست، متعلّق به آن روح و معنای حقیقی انقلاب اسلامی است، مال ملّت است.6
مقطع رهایی
دهه فجر مقطع رهايی ملّت ايران است.
این عید است
دهه فجر عيدی است كه يک تاريخ سر تا پا ظلم و طغيان را قطع كرد.7
زنده کردن اسلام
انقلاب و نهضت امام _ رحمه اللّه _ برای حاكميّت اسلام بود.8
تجدید عهد
22 بهمن روز تجديد عهد با انقلاب ،امام و اسلام است.9
پینوشتها:
1. سخنان مقام معظّم رهبری، خطبههای نماز جمعه 1375/10/28؛
2. سخنان مقام معظّم رهبری، 1380/11/3؛
3.سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
4.بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 1378/11/13؛
5. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
6. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
7. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
8. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
9. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف.