نیمه رجب نرسیده به پایان رسیدیه روزی منتظر آمدن و معتکف شدنش بودم ،برنامه ریزی هامو می کردم و با خودم می گفتم حتما دیگه معتکف می شم ،اما روز اعتکاف فرا رسید و اکثر دوستان ،همان هایی که می گفتند معلوم نیست معتکف بشن ، معتکف شدن و ما …، توفیق اعتکاف رو نداشتم ،اما از آنجا که خداوند بزرگ و مهربانه و این ماه و این روزها گناهکاران رو صدا می زنه و میگه بیا که آغوشم برای همه حتی توی گناهکار بازه ،اصلا هدف اصلی این ماه و میزبانیم ،دعوت توی گناهکار و به آغوش کشیدن توست ، به من هم اجازه هم نشینی با معتکفین رو داد ،هم نشینی که برایم مطالب آمورنده زیادی داشت درآنجا دیدم مردم عوام و به قول ما بی سوادها و کم سوادها چقدر از ما جلوتر هستند چقدر با لذت اعمال اعتکاف رو انجام می دن و چقدر صادقانه ،با اون باورهای زیبایشان پیش می رن هر نکته و مطلب آموزنده ای رو که می شنوند بر عکس برخی از ماها که دنبال بیان اون مطلب در مجالس و برای دیگران هستیم اونها دنبال پیاده کردن در خود و عمل به آن هستند گویا می خواهند باعملشان بدون هیچ ادعایی برای دیگران بیان کنند تازه اونجا فهمیدم که چقدر از قافله عقبیم …و چرا شیخ رجبعلی خیاط ،کربلایی کاظم و .. با این که سطح تحصیلاتی آنچنانی نداشتند و با این که وارد حوزه نشه بودندبه اون مقامات بلند عرفانی و ملکوتی رسیدند امابرخی از ماهنوز در پله اول ماندیم و …
ای خدای من ، ای معبود من ! ای ستار العیوب و ای غفار الذنوب !به حرمت این روزهای عزیزت قسمت می دم کمکمان کن بفهمیم در کجای راهیم و چه می کنیم،کمکمان کن خود را بهتر بشناسیم و از تارهایی که دور خود تنیده ایم بیرون آییم وشرمنده روی گل مهدی زهرا (عج) نباشیم .
به همت یکی از طلاب